سخنی با برادران‌مان در دفتر رهبری؛


این امید آخر را از مردم نگیرید


حداقل دوماهی می‌شود که شکایت پدرها و مادرها را از بالا رفتن بی رویه‌ی قیمت پوشک بچه می‌شنوم و می‌خوانم. از مسئولین کشور اما هیچ کس هیچ اظهارنظری نمی‌کرد؛ سکوتی که گویی هیچ خبری نیست! اما ناگاه از عصر شنبه 10 شهریورماه موضوع پوشک مهم شد. مسئولین مختلف در موردش صحبت می‌کنند؛ انبارهای احتکار چند صد هزارتایی پوشک کشف می‌شود؛ یک مسئول اعتراض می‌کند که ارز دولتی برای واردات مواد اولیه تولید پوشک اختصاص داده نشده است؛ آن دیگری می‌گوید مواد اولیه در گمرک مانده و ترخیص نمی‌شود؛ یکی دیگر قهرمانانه! به میدان آمد که مردم نگران نباشند؛ در تامین شیرخشک و پوشک مشکل نداریم و ... تعجب آور که ناگاه همه یاد پوشک افتادند؛ مگر چه اتفاقی افتاده بود؟ این دو ماه کجا بودند؟!


ساعتی بعد دلیل این آشفتگی و سراسیمه شدن ناگهانِ مسئولین پس از دو ماه بی اعتنایی به وضعیت پوشک روشن شد، وقتی که بعد از خبر ساعت 21 مشروح کامل سخنان رهبری در دیدار با هیات دولت از شبکه اول سیما پخش شد و مردم در جریان قرار گرفتند که رهبری در بخشی از این سخنرانی که 4 روز قبل و در تاریخ 7 شهریور انجام شده، در مورد کمبود و گرانی پوشک و نقشه برای عصبانی کردن مردم از این طریق تذکر داده‌اند و سراسیمگی مسئولین مربوطه از این جهت بود که متوجه شدند قرار است این تذکر رهبری علنی شده و برای مردم پخش شود. این نگاه بدبینانه نیست که اگر رهبری تذکر نمی‌داند و یا به عبارت درست‌تر اگر مردم در جریان تذکر رهبر قرار نمی‌گرفتند، این مسئولین اصلاً دغدغه‌ی کمبود و گرانی پوشک بچه را نداشتند. چنانچه در ۳ روزی که از ایراد سخنات می‌گذشت، ولی مردم در جریان جزییات سخنرانی نبودند، واکنشی به تذکر رهبر نداشتند. حالا اما نمی‌توانند با بی اعتنایی بگذارند؛ چون می‌دانند پس از اینکه مردم مثال پوشک را از زبان رهبر بشنوند، چه موجی راه خواهد افتاد و از همین رو به خیال، دست پیش گرفتند و ساعاتی قبل از پخش مشروح سخنان ایشان، سعی کردند ادای مسئولین پیگیر و کاربلد را دربیارند؛ ادایی که البته دیگر رنگی نداشت. یعنی حتی انبارهای احتکار پوشک هم تا قبل از اینکه خبر پخش مشروح سخنان رهبری اعلام شود، کشف نمی‌شد و ناگاه چشم‌ها دقیق شدند!


حال شاید بزرگوارانی که در دفتر رهبری نشسته‌اند، یکی از اصلی‌ترین دلایل اصرار ما بر پخش کامل دیدارهای رهبری را دریابند؛ چه آنکه اصلی‌ترین اهرم فشار بر مسئولین فشار افکار عمومی است و یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد این فشار، توبیخ و تذکرهای علنی رهبر است. چنانچه در همان دیدار، رهبر انقلاب در مورد بنگاه‌داری بانک‌ها به تندی تذکر می‌دهند و از ملک عظیمی در تهران می‌گویند که برای یکی از بانک‌هاست. هنوز ۴۸ ساعت از پخش فیلم این بخش از بیانات رهبر نگذشته که مدیرعامل بانک ملی اعلام می‌کند با تذکر رهبری حدود ۸۰۰ فقره از املاک این بانک به زودی فروخته می‌شود. رهبری همان جا که از دیوارهای بلند و ممتد آن ملک صحبت می‌کنند، رو به رییس‌جمهور می‌گویند من یک باری هم این را به جنابعالی گفتم... یعنی ایشان خصوصی گفتند و نتیجه‌ای نگرفتند و حالا عمومی‌اش کرده‌اند و عمومی‌اش انگار نتیجه داد. همین بار هم اگر فیلم پخش نمی‌شد معلوم نبود بانک ملی اعتنایی کند!


به سایت رهبری مراجعه کنید و ببینید با تصمیمات گرفته شده، چند دیدار آقا با مسئولین قضایی یا هیات دولت هیچ وقت به طور کامل پخش نشده و مردم برای به نتیجه رساندن انتقادات و اعتراضات‌شان چقدر از این اهرم فشار تذکر رهبر محروم شده‌اند و حتی خیلی‌هایشان با خود فکر کرده‌اند رهبر هوای مسئولین را بیشتر از هوای ما دارد!


حالا در دفتر شخص اول مملکت، ولی فقیه این مردم بنشینید و تصمیم بگیرید این پخش نشود و آن پخش نشود؛ اما امید خیلی از مردم برای اصلاح اوضاع و حتی حجت‌شان برای روی برنگرداندن از نظام صرفاً شخص "سیدعلی خامنه‌ای" است. این امید را با سانسورهای بی‌جهت و توجیه آنکه مسئولین در چشم مردم کوچک می‌شوند، از مردم نگیرید و نگذارید این تحلیلِ خیابانی عمیق شود که "همه اینها دست‌شان با هم در یک کاسه است!" بریدن از دولت، صرفاً بریدن از دولت است؛ اما بریدن از رهبر، بریدن از کل نظام است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.